
تازگی ها متوجه شدم که ژن های اولیا، تأثیر به سزایی تو فرزندان دارن.
مثلا من علاقه وافرم به سینما و فیلم رو تقریبا به مادرم نسبت می دادم ولی بعدا متوجه شدم که خیر... علاقه من به سینما از پدرم به من ارث رسیده و توجه به حاشیه های سینما از مادرم.
مادرم شدیدا در خصوص حاشیه های سینما فعال هستش و اسم بیشتر بازیگران سینمای ایران به همراه فرزندان و همسراشون.. با سن تقریبی رو بلده. حالا این ژن علاقه به حاشیه هم در من وجود داره ولی نه اونطوری که سن و اسم بچه هارو بدونم. بلکه این ژن در من پیشرفت کرده و سینمای خارج بهش اضافه شده. (البته باید اذعان کنم، اونقدرام حاشیه باز نیستم ولی سعی می کنم اطلاعاتم در خصوص سینما به روز باشه)
همونطور که ژن انتقالی از مادر به من پیشرفته شده... در خصوص پدر، هم همینطور بوده. متوجه شدم، پدرم جوونیاش وقتی که مشغله کاری کمتر گریبان گیرش بوده و حال و حوصله ای داشته به سینما می رفته و فیلم می دیده.یا بعضی وقت ها دیدم که جلو جلو داستان فیلمی رو درست حدس می زنه. یا تا الان چندین سریال خارج از تلویزیون رو با هم دنبال کردیم، از جمله فرار از زندان و شهرزاد.
کلا از وقتی فهمیدم که پدرم یه زمانی تخصصی و از رو علاقه فیلم می دیده، حال خوبی دارم. ازین حال های خوب زیاد دلشتم با پدرم. مثل اون روز که اومده بود تو حیاط دبیرستان دنبالم واسه یه کاری(که یادم نمیاد چه کاری) و من با دیدنش میان دوستام، به وجودش افتخار کردم و حس کردم چقدر دوستش دارم. حس خیلی خوبی بود.
باید یک روز هم پست مفصلی برای پدرم بنویسم.
شاید روز پدر که نزدیکه، بهونه خوبی باشه.
تا ببینیم خدا چی می خواد.
برچسب ها : ژن های تشدید شده , روز پدر , برای پدر ,
دسته بندی : کافه تنهایی ,
