تولد امسالم خیلی عجیب بود.
دسته بندی : کافه تنهایی ,
خونه نبودم که بخوام بیام وبلاگ هرچند تو پادگان به نت دسترسی داشتم که بیام و طبق روال هر ساله پست اسفندی تولدو بذارم. ولی خب از لحاظ روحی جالب نبودم(طبق روال هر ساله). ولی تفاوت امسال با سال های قبل تو این بود که اینبار از لحاظ جسمی هم روبراه نبودم.آلرژیم جوری عود کرده بود که گوله گوله اشک از چشمام می ریخت. تلویزیون رو هم روشن کرده بودم که تو تنهایی آسایشگاه، صدایی باشه که بگن یه نفر هست که داره مداحی گوش میده. وفات حضرت فاطمه بود.
الانم که دارم مینویسم سرما خوردم بدددد! کاش حواسم می بود که از صبح تا حالا چندتا دستمالو آغشته به آب بینیم کردم ولی خب شما بدونید خیلی بوده...خیلی.
دکترم رفتم...یه پنی سلین نوش کان کردم ولی فعلا که بی تاثیر بوده. امیدوارم صبح اوک شده باشم.
دگر حرفی نیست جزو آرزوی سلامتی شما.
شبتان بخییییییییر
به وقت 10 اسفند 96
22:16
دسته بندی : کافه تنهایی ,
